تنها نه خون به داغ پدر از بصر گریست هر جا که آب دید به یاد پدر گریست
چون دید گوسفند ذبیحی به هر کجا آهی کشید و سخت ز سوز جگر گریست
از داغ جانگداز شهیدان کربلا هم در حَضَر گریست و هم در سفر گرسیت
با یاد تشنه کام شهید لب فرات از صبح تا به شام و ز شب تا سحر گریست
چون شمع در مصیبت یاران خویشتن هرجا نشست سوخت به هر رهگذر گریست
مصطفی قمشه ای