سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گلگون کفنان
کسی که دانشش بر هوایش چیره شود، آن دانش سودمند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
 

  بسم الله الرحمن الرحیم، ارحم الراحمین، رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین و سلم.انالله و اناالیه راجعون...
خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالا مال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.
خدایا؛ تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود. پروردگارا؛ رفتن در دست تو است، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم. از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند می خواهم که مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا کرده ام که عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته ام به آن ها برسم و بیشتر می خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده. آنچه از دنیا برایم باقی می ماند، حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه ی آن هایی که از من بد دیده اند می خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر، چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریک مساعی نمایند.
خداوندا! ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین 
                                                                    من الله التوفیق علی صیاد شیرازی-19دی ماه1371


عاشق الشهداء، علی گویا ::: شنبه 86/12/18::: ساعت 12:47 صبح
 

بسم الله
... اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است. پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سروقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع و خشوع در نماز طلب کنید به همه شما وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید، قرآن بخوانید بیشتر بشناسید، بیشتر عشق بورزید، بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید و بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید. سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان ، بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای غربت فرزند فاطمه (س) مقام معظم رهبری(ره) را که همان ناله غریبانه فاطمه (س) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان امام خمینی(ره) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار جان و مال و زندگی [باشید]... شیعه ها، مسلمانها، حزب اللهی ها، بسیجی ها و ...نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد، باشند. چون دشمنان اسلام کمر همت بسته اند ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید. متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند. وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنند و تنها امید من همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده آن را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند، مداحی، داخل قبرم رود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا(س) وجد غریبم حسین (ع) را بخواند به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسن است که مهمان من است ... از اعماق قلبم می گویم، من از ظلمت و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا می‌توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر را برای من بخوانید، زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید تا می توانید مهدی (عج) و فاطمه(س) را صدا بزنید.
الحقیر سید مجتبی علمدار


عاشق الشهداء، علی گویا ::: پنج شنبه 86/12/2::: ساعت 2:50 عصر
 

بسم رب الشهدا
حرف اول:

وصیت نامه شهدا رو نگاه می کنم. وصیت نامه اولین شهید، دومین شهید، شهید بعدی، شهید...
همه رو خوندم. تو همه وصیت نامه ها یه نکته مشترکه چشم میخوره. قطعاً اتفاقی نبوده. حتماً یه چیزی میدونستن که نوشتن دیگه:
" آهای اونایی که بعد از ما انقلاب به دستتون می افته؛ اینوخوب بدونید که ما برای دفاع از اسلام و انقلاب رفتیم. ما به خاطر پیروی از رهبر و اماممون رفتیم بجنگیم. اونایی که بعد ما این مملکت دستتونه باید از رهبری پیروی کنید. مبادا روزی برسه که از فرمان رهبر سرپیچی کنید..."
حالا میرم ببینم اون رهبر و امامی که شهدا برای پیروی از فرمانش جونشونو دادن، چی گفته؟
"پشتیبان ولایت فقیه باشید تا این انقلاب به دست دشمنان اسلام نیفتد."
پای حرف مادر وپدر شهدا هم که می شینی، داغ دلشون تازه میشه." ای مردم نذارید خون بچه های ما پایمال شه. آی مردم نذارید خون به دل رهبرمون بشه. بچه هامون گفتند: پشت سر رهبر، حرکت کنید..."
فکر کنم فهمیدم بعد از امام و شهدا چه باید می کردیم و چه باید بکنیم. اما چه کردیم!
نمی دونم این حرفارو باید به کی بگم!
- فلانی میدونی این کاری که می کنی مخالف امر آقاست؟
- چی؟ کی؟ آقا کیه؟ ما یه آقا داریم اونم بابامونه. ولمون کن...
- فلانی میدونی این کاری که میکنی شهدا روناراحت می کنه؟
-چی؟ بابا تو مثل اینکه هنوز تو حال و هوای دهه شصتیا. نکنه خط مقدمی؟

حرف دوم:
کلاس مشاوره:
- خوب بچه ها. به نظر شما هفته شهدا چه پیام مهمی رو به ما منتقل می کنه؟ اگه بخوایم شهدا رو الگوی خودمون بگیریم و به وصیتشون عمل کنیم، باید چی کار کنیم؟ چی کار کنیم که اون دنیا شهدا یقمونو نگیرن؟
- آقا اجازه! ساده زیست باشیم.
- آقا با تقوا باشیم.
- آقا به پدر مادرمون احترام بذاریم.
- آقا به نظر ما اگه بخوایم به وصیت شهدا عمل کنیم، باید پیرو رهبرمون باشیم. همه شهدا اینو گفتن. آقا دیروز داشتیم یه فیلمی از شهید علی محمودوند می دیدیم، ایشون فرمانده تفحص لشگر 27 بودند که 22 بهمن 79 شهید شدن. می گفت: "اگه ما میریم و تفحص می کنیم، به خاطر امریه که رهبرمون فرمودند که (تفحص پیکر شهدا در منطقه باید تمام شود) و از اینکه روی مینی بریم و پامون قطع شه یا شهید بشیم هیچ ترسی نداریم." آقا غیر از اون یه روز تلوزیون داشت پسر شهید صیاد شیرازی رو نشون می داد که می گفت: "هر وقت پدرم متوجه می شدند که صحبت های رهبری داره از تلویزیون پخش میشه، اگر تلوزیون کانال دیگه ای بود، فوراً کانالو عوض میکردن و میگفتن: باید صحبت های رهبرو شنید." آقا پس معلومه که راه شهادت از همین طرفه. اگه کسی میخواد شهید بشه یا مثل شهدا باشه، یه شرطش اینه که پیرو  رهبر باشه.
- آقا راست میگه. چرا تو مدرسه ما حرف رهبر برای خیلی از معلما و بچه ها محلی از اعراب نداره؟
- آقا حسین درست میگه. اصلاً تو هفته شهدای ما پیروی از رهبری و ولی فقیه محوریت نداره.
- آقا یه چیزی بگیم؛ ما رو اخراج نمی کنید؟   - بگو عزیزم؛ این حرفا چیه
- آقا تو مدرسه ما معلما دارن مخ بچه هارو شستشو میدن. هر چی که تو فکر خودشون میگذره؛ می خوان به بچه ها القا کنند. آقا هفته شهدای ما اون چیزی که باید باشه نیست. اگه مدرسه همون رسالت شهدا رو داره؛ چرا به وصیت شهدا کامل عمل نمی کنه؟ آقا شهدا رفتن خونشونو دادن که الآن وضع مدرسه ما این باشه؟ آقا مدرسه انگار یادش رفته که هر چی داره از همین شهدا داره. انگار دیگه از شهدای مدرسه، فقط یه اسم و مقاله و ... مونده. آقا، عمل به حرف شهدا مهمه. آقا به نظر شما مدرسه نباید تو انتخاب معلماش دقیق تر باشه؟ آقا به نظر شما اگه یه معلم راهنمایی شاگرداشو سوار ماشینش کنه و آهنگ سیاوش ق... یا اِب... بذاره، داره بچه هارو به صراط مستقیم راهنمایی میکنه؟ آقا اگه مدرسه بچه ها رو از گرفتن مجلس برای اهل بیت منع کنه درسته؟ آقا قبلنا مدرسه سعی می کرد بهترین بچه ها رو انتخاب کنه، نگاه میکردند کی حزب اللهی تر و درس خون تره؛ اونو انتخاب می کردن تا در راه اسلام و شهادت درس بخونه. تا اینکه خدمتگزار اسلام باشه. آقا الآن هم همینطوره؟ یا به جای اینکه طرفو با ایمان و تقواش بسنجید با پولش می سنجید؟ آقا مگه الآن مدرسه مخصوص بچه پولدار ها نشده؟ خوب معلومه که دیگه از شهدا فقط اسمشون باقی می مونه. آقا تربیت مدرسه باید شهید پرور باشه. چرا وقتی که بچه ها به پیش دانشگاهی میرسن یا وقتی میرن دانشگاه یه دفه اینقدرعوض میشن؟  قبلن اینقدر اسم مدرسه، اسلامی بود که مامانا جرأت نمیکردن بدون چادر بیان مدرسه ولی کم کم داره برعکس میشه؛ با این وضع اینطوری میشه که مامانا با چادر نمی تونن بیان مدرسه.
آقا معلم احکاممون اون موقع ها خیلی دم از اسلام می زد.میگفت: بچه ها هر نوع موسیقی رو گوش ندید. بچه ها بچه ها...
آقا ما یه بار رفتیم تو وبلاگشون دیدیم از یکی بخاطر اینکه فلان شعر سیاوش ق... رو روی وبلاگ ایشون گذاشته تشکر کردن. تازه معلم ما که خودش رفیق یه سری از شهدا بود و امامو دیده بود و خودش جنگ رفته بود، اینو نوشته بود. وای به حال ما که هیچ کدوم اینارو ندیدیم و الآن هم وضعیت تربیتی مدرسه مون اینه.
آقا ما هم قراره خون به دل امام و شهدا بکنیم؟ آقا نکنه اون دنیا حضرت زهرا سلام الله علیها یقمونو بگیره! آقا نکنه امام زمان ارواحنا فداه از ما ناراضی باشه! نکنه ظهور کنه و... آقا...


عاشق الشهداء، علی گویا ::: پنج شنبه 86/11/25::: ساعت 3:28 عصر
 

هو
بارها در عملیات بدر، آقا مصطفی فرزند مقام معظم رهبری را، خط مقدم کنار بقیه بسیجی ها دیدم؛ در لشگرهای سیدالشهدا و محمد رسول الله و...

از همین، تعهد مقام معظم رهبری را فهمیدم. توجه ویژه آقا به تربیت فرزند را فهمیدم.

سردار صفوی در کتاب آب، آئینه، آفتاب


عاشق الشهداء، علی گویا ::: پنج شنبه 86/11/18::: ساعت 2:53 عصر
 

یکی از بزرگان گفت: در خواب حضرات معصومین علیهم السلام
را دیدم که در مجلسی نشسته بودند. بعضی از فقها و مجتهدین
می آمدند، هر گاه مرجع و یا فقیهی وارد می شد، یکی از حضرات
معصومین علیهم السلام بر می خاست و احترام می کرد ولی
وقتی که امام خمینی(ره) وارد شد همه معصومین علیهم السلام
بر خاستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به استقبال آمد
و امام را در آغوش گرفت و پیوسته در ضمن گفتارش می فرمود:
ولدی ولدی (پسرم پسرم). سپس امام خدمت حضرت ولی عصر
 ارواحنا فداه نشست. امام زمان ارواحنا فداه با وی درگوشی
صحبت می فرمودند و آقای خمینی (ره) می گفت: اطاعت می شود، اطاعت می شود.
کتاب کوثر روح الله


عاشق الشهداء، علی گویا ::: پنج شنبه 86/11/18::: ساعت 1:57 عصر
 

...راوی گوید: بعد از شهادت امام حسین (ع)
عمر بن سعد به یارانش ندا داد: کیست که
داوطلب شود بر بدن حسین (ع) اسب بتازذ؟
ده نفر از آن مردم ظالم داوطلب شدند که عبارت بودند از:
1- اسحق بن حوبه؛ آن کسی که پیراهن امام را غارت کرد. 2- اخنس بن مرثد 3- حکیم بن طفیل سبیعی 4- عمر بن صبیح صیداوی 5- رجاء بن منقذ عبدی  6- سالم بن خیثمه جعفی 7- صالح بن وهب جعفی 8- واحظ بن غانم 9- هانی بن ثبیت حضرمی 10- اُسید بن مالک، لعنهم الله. اینان کسانی بودند که با سم اسبان، پیکر مطهر حسین علیه السلام را پایمال نمودند به گونه ای که استخوان سینه و پشت و پهلوی حضرت را در هم شکستند!!
راوی گوید: این ده نفر به نزد ابن زیاد ملعون رسیدند، و اُسید بن مالک که یکی از آن ده نفر بود گفت:
(ما بودیم که با اسبان قوی هیکل سینه حسین را شکسته و پشت او را در هم کوبیدیم.)
ابن زیاد گفت: شما کیستید؟
گفتند: ما کسانی هستیم که با اسبان خود بر بدن حسین تاختیم و پشتش را خرد نمودیم، و مانند سنگ آسیا استخوان های سینه اش را نرم کردیم.
ابن زیاد ملعون دستور داد جایزه ناچیزی به آنها داده شود!
ابو عمر زاهد گوید: ما در احوال این ده نفر دقت کردیم، دیدیم همه آنها زنازاده بودند!
مختار این ده نفر را گرفت و دست و پای آنها را میخکوب کرد و بر پشت آنها اسب تاخت تا مردند.
                                                                                         کتاب لهوف سید بن طاووس رحمة الله علیه


عاشق الشهداء، علی گویا ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 12:50 عصر
 

وقتی طبیعت فارغ از قال و مقالم بود
بال ملائک در عزایت دستمالم بود
پیش از شروع اشک عالم گریه می کردم
یادم نمی آید دقیقاً چند سالم بود
من خود درخت روشنی بودم در آن ایام
چندانکه این خورشید چون یک سیب کالم بود
اندازه بال مگس تا گریه ام آمد
دیدم که سیمرغ بهشتی زیر بالم بود
چندین هزاران سال پیش از خلقت انگور
باده کشی و مِی خوری جزء کمالم بود
من قبل از این عالم تو را در نور می دیدم
لاهوت یا ناسوت شاید هم مثالم بود
                                                                 رضا جعفری


عاشق الشهداء، علی گویا ::: یکشنبه 86/10/23::: ساعت 5:23 عصر
<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 13
بازدید کل : 49545
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
گلگون کفنان
.:: لینک دوستان ::.
.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت شیراز
مرکز نشر فرهنگ شهادت